کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرخ جامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آب سرخ
فرهنگ فارسی معین
(بِ سُ) (اِمر.) شراب .
-
سرخ شدن
فرهنگ فارسی معین
(سُ . شُ دَ) (مص ل .) 1 - کنایه از: خشمگین شدن . 2 - شرمسار شدن .
-
سرخ رگ
فرهنگ فارسی معین
(سُ. رَ) (اِمر.) شریان ، رگ جهنده ، رگی که خون را از قلب به قسمت های مختلف بدن می رساند.
-
جستوجو در متن
-
فراص
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ ع . ] (ص .) 1 - درشت . 2 - سخت سرخ رنگ . 3 - جامه .
-
آل
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] 1 - (ص .) سرخ ، سرخ کم رنگ . 2 - ( اِ.) نام درختی که از ریشة آن رنگی سرخ می گیرند و جامه باآن به رنگ سرخ درمی آورند.
-
بابانوئل
فرهنگ فارسی معین
(ئِ) [ فر. ] (اِمر.) کسی که خود را در شب عی د میلاد مسیح به صورت پیرمردی سپید موی با جامه و شب کلاه سرخ درمی آورد و لباس نو و شیرینی و اسباب بازی برای کودکان می آورد.