کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سخت شلا ق زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جان سخت
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (ص مر.) مقاوم در برابر سختی ها.
-
سخت کمان
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ) (ص مر.) 1 - تیرانداز ماهر. 2 - بی رحم و سنگدل .
-
سخت افزار
فرهنگ فارسی معین
( ~ . اَ)(اِمر.)1 - قطعه ها و بخش های ثابت الکترونیکی و برقی کامپیوتر. 2 - قطعه و دستگاه های فلزی یک ماشین .
-
سخت پا
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) پایدار.
-
سخت پیشانی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) بی باک .
-
سخت جان
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) 1 - پُرطاقت . 2 - خسیس .
-
سخت رو
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) 1 - ترشرو، بَداخم . 2 - زشت . 3 - گستاخ ، بی شرم .
-
سخت سر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . سَ) 1 - (ص مر.) استوار. 2 - لجوج . 3 - (اِ.) نام قدیم رامسر.
-
سخت کوش
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) بسیار کوشا، پرسعی .
-
سخت لگام
فرهنگ فارسی معین
( ~ . لِ) (ص مر.) سرکش .
-
جستوجو در متن
-
زیر
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ق .) 1 - پایین . 2 - صدای نازک . ؛~ بار رفتن کار یا وضع سختی را پذیرفتن . ؛~ پا گذاشتن بی اعتنایی کردن ، اهمیت ندادن . ؛ ~ چیزی را زدن آن را انکار کردن . ؛~سیبلی رد کردن نادیده گرفتن .
-
سنگ
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ په . ] 1 - (ص .) وقار، اعتبار. 2 - (ق ) آهستگی ، آرامش . 3 - نام عمومی مواد کانی است که به طور طبیعی به یکدیگر چسبیده و متراکم شده است و در نتیجه تودة نسبتاً سفتی را به وجود آورده است . 4 - وزنه ای جهت سنجش سنگینی . 5 - دو قطعه سنگ به ابعاد ک...