کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساییده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پالان ساییده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ص مر.) (عا.) کهنه کار، باتجربه ، رند.
-
پاردم ساییده
فرهنگ فارسی معین
( ~. دِ) (ص مر.) 1 - آب زیرکاه ، ناقلا. 2 - بی شرم .
-
جستوجو در متن
-
ساده
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مف .) ساییده شده .
-
ساویده
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِ مف .) ساییده .
-
مسحوق
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) ساییده شده ، کوبیده شده .
-
مماس
فرهنگ فارسی معین
(مُ سّ) [ ع . ] (اِمف .) به هم ساییده شده ، مالیده شده .
-
کحل الجواهر
فرهنگ فارسی معین
(کُ لُ لْ جَ هِ) [ ع . ] (اِمر.) سرمة آمیخته با مروارید ساییده شده .
-
آبرفت
فرهنگ فارسی معین
(رُ) (اِمر.) 1 - سنگ کف رود که جریان آب آن را ساییده باشد. 2 - موا د ته نشین شده در مجرای آب .
-
خماهن
فرهنگ فارسی معین
(خُ هَ) (اِ.) نوعی سنگ آهن به رنگ تیره که ساییدة آن را برای درمان جرب به کار می بردند.
-
خاکه
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (اِ.) 1 - خرده های بسیار ریز هر چیز. 2 - خاک مانند و نرم ، ساییده شده : خاکه زغال ، خاکه قند.
-
منقور
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - کنده شده ، نقر شده ، کنده . 2 - سوراخ شده . 3 - ساییده شده .
-
یاتاغان
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.)= یاتاقان . یاطاقان : وسیله ای فلزی یا لاستیکی یا چرمی ، که از ساییده شدن بازوی چرخ خودرو جلوگیری می کند.
-
فتیت
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . ] 1 - (ص .) کوفته و ریزه ریزه کرده . 2 - نان خشک نرم ساییده .
-
فرسودن
فرهنگ فارسی معین
(فَ دَ) 1 - (مص ل .) ساییده شدن . 2 - کهنه و پوسیده شدن . 3 - (مص م .) ساییدن . 4 - کهنه و پوسیده کردن .