کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساییدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساییدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ)(مص م .) 1 - کوبیدن و نرم کردن . 2 - به هم مالیدن . 3 - سوهان زدن . 4 - صیقل دادن 5 - لمس کردن .
-
جستوجو در متن
-
سایش
فرهنگ فارسی معین
(یِ) (اِمص .) عمل ساییدن .
-
ساویدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) نک ساییدن .
-
احتکاک
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) به هم ساییدن ، به هم سودن .
-
آس کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م ) خُرد کردن ، آسیا کردن ، ساییدن .
-
سابیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص مر.) (عا.) نک ساییدن .
-
حک
فرهنگ فارسی معین
(حَ کّ) [ ع . ] (مص م .) 1 - ساییدن . 2 - تراشیدن .
-
سوهان
فرهنگ فارسی معین
(سُ) (اِ.) آلتی آجدار که برای ساییدن چوب یا فلز به کار می رود.
-
مهک
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - ساییدن چیزی را. 2 - نرم کردن چیزی را.
-
غالیه سودن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) [ ع - فا. ] 1 - ساییدن غالیه . 2 - عطر ساختن .
-
اصطکاک
فرهنگ فارسی معین
(اِ طِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) به هم مالیدن ، به هم ساییدن . 2 - (اِمص .) مالش .
-
سودن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (مص م .) 1 - ساییدن ، لمس کردن . 2 - کوبیدن و خرد کردن . 3 - فرسودن . 4 - سوراخ کردن .
-
فرسودن
فرهنگ فارسی معین
(فَ دَ) 1 - (مص ل .) ساییده شدن . 2 - کهنه و پوسیده شدن . 3 - (مص م .) ساییدن . 4 - کهنه و پوسیده کردن .
-
خوردن
فرهنگ فارسی معین
(خُ دَ) [ په . ] 1 - (مص م .)فرو بردن غذا از گلو. 2 - نوشیدن . 3 - (عا.) سوء استفادة مالی به هنگام تصدی شغلی . 4 - شکست خوردن ، مغلوب شدن . 5 - مناسب بودن ، جور بودن . 6 - ساییدن (فنی ). 7 - (مص ل .) تصادف کردن . 8 - اصابت کردن . 9 - مقارن شدن ، همزم...