کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سام
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) سبیکة زر و سیم .
-
سام
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) خیزران (واحد آن سامه ).
-
سام
فرهنگ فارسی معین
(مّ) [ ع . ] (ص .) 1 - زهردار، ذوسم . 2 - سام ابرص .
-
سام
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - بیماری . 2 - ورم .
-
جستوجو در متن
-
نریمان
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (اِ.) نام پهلوان مشهور ایران که پدر سام است .
-
یک زخم
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ) (ص مر.) لقب سام نریمان که اژدهایی را با یک ضربه کشت .
-
آرامی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) قومی از قبایل سامی نژاد که نسبشان به «آرام » (اِرَم ) پسر سام بن نوح می رسد. این قوم در قرن دوازده ق .م . به سرزمین های سوریه و شمال بین النهرین حمله بردند و بر دمشق و حلب دست یافتند. زبان منسوب به این قوم را زبان آرامی گویند.