کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساعت شلوغی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بازار
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] ( اِ.) 1 - محل خرید و فروش کالا. 2 - نیرنگ ، فریب . 3 - پیشامد، ماجرا. 4 - بهانه ، بیهودگی . 5 - مجازاً ارزش و اعتبار. ؛ ~ شام کنایه از: شلوغی و ازدحام .
-
سگ
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ په . ] (اِ.) پستانداری از راستة گوشتخواران که سردستة تیرة خاصی به نام سگ سانان می باشدو دارای نژادهای مختلف است که تاکنون 200 نژاد از آن شناخته شده ، شامة وی بسیار قوی است و در کارهای مختلف خدمات با ارزشی به انسان می کند. ؛ ~ صاحبش را نشناختن...
-
سوزن
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ په . ] (اِ.) 1 - میلة کوچک فلزی و نوک تیز که ته آن سوراخی دارد، نخ را از آن بگذرانند و آن در دوخت و دوز به کار می رود. 2 - میله ای که در اسلحة آتشی به فشنگ برخورد کرده آن را محترق سازد. 3 - (عا.) آمپول ، سرنگ . ؛ جای ~سوزن انداختن نیست کنای...