کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساز و آواز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ادب ساز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص فا.)ادب سازنده ، تربیت کننده .
-
چاره ساز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) 1 - چاره کننده . 2 - علاج کننده . 3 - خدای تعالی .
-
زهره ساز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص مر.) خوش - خوان .
-
ساز زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص ل .) 1 - نواختن وسیلة موسیقی . 2 - کنایه از: بهانه گرفتن .
-
نیم ساز
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) خطی که زاویه را نصف کند.
-
وسیله ساز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِفا.) 1 - سبب ساز، مسبب . 2 - خدای تعالی .
-
فریب ساز
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) فریب دهنده ، حیله گر.
-
غالیه ساز
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص فا.) نک غالیه سا.
-
جستوجو در متن
-
موسیقی
فرهنگ فارسی معین
[ یو. ] (اِ.) فن آواز خواندن و نواختن ساز.
-
رمانس
فرهنگ فارسی معین
(رُ) [ فر. ] (اِ.) آهنگی حساس و عاشقانه برای ساز یا آواز.
-
اپرا
فرهنگ فارسی معین
(اُ پِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - نمایشی که همراه با ساز و آواز و شعر باشد. 2 - محل اجراء این گونه نمایش ها.
-
کوک شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ)(مص ل .)1 - هماهنگ شدن ساز و آواز. 2 - کنایه از: شاد و خوشحال شدن .