کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سازههای پست برق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تیپاکس
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.)نام تجارتی برای مؤسسه - های پست خصوصی .
-
وطاء
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] (اِ.) زمین نشیب و پست میان زمین های بلند.
-
نورافکن
فرهنگ فارسی معین
(اَ کَ) (اِ.) چراغ های برق پرنور که برای روشن ساختن محوطه های وسیع به کار برده می شود، پروژکتور.
-
آشکارساز
فرهنگ فارسی معین
(ش ِ) (اِفا. اِمر.) اسبابی که وجود جریان های برق مغناطیسی را ظاهر می سازد.
-
لرکش
فرهنگ فارسی معین
(لُ. کُ) (ص فا.) قسمی کشمش پست دارای هسته های درشت و سخت .
-
پست
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ فر. ] (اِ.) 1 - کار رساندن نامه ها و بسته ها از جایی به جای دیگر. 2 - سازمانی که عهده دار این کار است . 3 - محل خدمت . 4 - شغل و مقام اداری . 5 - وظیفة معین هر بازیکن در بازی های گروهی ، نقش (فره ). ؛~ الکترونیک ایمیل . ؛ ~ اکسپرس نوعی خد...
-
بوبین
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) قرقره ای که به دور آن سیم روپوش دار پیچیده شده است و برای تغییر مقدار جریان برق در موتورها و دستگاه های برقی به کار می رود.
-
تراموای
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ انگ . ] (اِ.) نوعی وسیلة نقلیة عمومی که روی خط های آهن در سطح شهر با نیروی برق حرکت می کند، قطار خیابانی (فره ).
-
توربین
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) نوعی ماشین مولد نیرو که پره های آن با نیروی آب یا بخار به حرکت درمی آید و به وسیلة آن ، دستگاه مولد برق به کار می افتد.
-
خازن
فرهنگ فارسی معین
(زِ) [ ع . ] (اِفا. اِ.) 1 - خزانه دار. 2 - نام قطعه ای است در بعضی از دستگاه های برقی که انرژی به صورت برق در آن ذخیره می شود.
-
باجه
فرهنگ فارسی معین
(جِ) ( اِ.) 1 - دریچه ، روزنة بزرگ ، گیشه . 2 - جایگاه مخصوص فروش بلیط ، و یا دادن پول در بانک و پاکت های سفارشی در پست خانه و غیره .
-
کابل
فرهنگ فارسی معین
(بْ لْ) [ فر. ] (اِ.) 1 - رشته های ضخیمی از سیم های تابیده شده با روکش عایق دار برای انتقال جریان برق ، تلفن و... . 2 - رشته سیم فولادی ضخیم برای بستن و بلند کردن قطعاتِ سنگین ، بافه (فره ).
-
ذوالفقار
فرهنگ فارسی معین
( ~. فَ) [ ع . ] (اِ.)نام شمشیر منبه بن حجاج (عاص بن منبه ) که به روز بدر کشته شد و آن شمشیر را رسول اکرم (ص ) برای خویش گزید و سپس آن را در غزوة احد به علی (ع ) عطا فرمود. گفته اند که چون بر پشت ذوالفقار خراش های پست و هموار بود، آن را بدین نام خوا...
-
صندوق
فرهنگ فارسی معین
(صَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جعبة بزرگ فلزی یا چوبی که کالای نفیس را در آن گذارند. 2 - محل دریافت یا پرداخت پول در بانک یا هر ادارة دیگر. ج . صنادیق . ؛ ~ پست صندوق هایی که در کوچه و خیابان نصب می شود تا مردم پاکت های محتوی نامه را در آن اندازند. ؛ ~ پست...
-
سیم
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.)1 - نقره . 2 - پول ، وجه . 3 - فلزی قیمتی که در معادن به طور خالص یا به صورت ترکیب با فلزات دیگر (انتیمون ، سرب ) یافت می شود و چون آن را با مس ترکیب کنند محکم تر می گردد و در صنعت کاربرد زیاد دارد. 4 - مفتول ، رشتة باریک فلزی . 5 - یک...