کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساخته و آماده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ساخته رنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ) (ص مر.) کنایه از: موافق ، مناسب .
-
جستوجو در متن
-
آماس
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) = آماز: ورم ، برآمدگی ، آماده و آماز نیز گویند.
-
اسغده
فرهنگ فارسی معین
(اَ سَ دِ) (ص .) ساخته ، آماده و مهیا.
-
سازمند
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (ص مر.) 1 - ساخته و آماده . 2 - سازگار. 3 - سزاوار.
-
شومیز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) زمین شیار کرده و آماده برای زراعت .
-
عتاد
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] (اِ.) ساخت و سامان ، آن چه جهت سفر و جز آن آماده سازند.
-
آسه
فرهنگ فارسی معین
( ~.)( اِ.)1 - کشت و زراعت . 2 - زمینی که برای کشت آماده کرده باشند.
-
باسره
فرهنگ فارسی معین
(سَ رَ) [ په . ] ( اِ.) زمینی که برای کشت و زرع آماده کرده باشند، کشتزار.
-
دامن گرد کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. گِ. کَ دَ) (مص ل .) آماده شدن برای ترک کردن و رفتن .
-
مستعد
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ عِ دِّ) [ ع . ] (اِفا.) آماده ، مهیا، دارای قابلیت و استعداد.
-
آرایش
فرهنگ فارسی معین
(ی ِ )(اِمص .) 1 - زیب و زینت . 2 - آماده شدن و صف کشیدن سپاه . 3 - تصنع ، ظاهر - سازی . 4 - زیبا کردن چهره .
-
باغچه
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (امصغ .) 1 - باغ کوچک . 2 - زمین کوچکی که در حیاط برای کاشتن گل و درخت و سبزی آماده کنند.
-
ویراستار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) آن که دست نوشتة نویسنده یا مترجم را تصحیح ، پیراسته ، تنظیم و برای چاپ و نشر آماده می سازد.
-
ویرایش
فرهنگ فارسی معین
(یِ) (اِمص .) زیاد یا کم کردن مطلب ، تصحیح و تنقیح متن هایی که جهت چاپ و نشر آماده می کنند.