کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساختن خود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اتفاق ساختن
فرهنگ فارسی معین
(اِ تَّ . تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) نیّت و تصمیم را استوار کردن .
-
تباه ساختن
فرهنگ فارسی معین
(تَ. تَ) (مص م .) تباه کردن .
-
در ساختن
فرهنگ فارسی معین
(دَ. تَ) (مص ل .) سازگار شدن ، سازگاری .
-
رخت ساختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص ل .) آماده شدن ، آماده سفر شدن .
-
روان ساختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص م .) 1 - فرستادن ، روانه کردن . 2 - جریان دادن ، حرکت دادن .
-
زخمه ساختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص ل .) آهنگ ساختن .
-
صبوحی ساختن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) نوشیدن صبوحی .
-
صنعت ساختن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) حیله کردن .
-
مقام ساختن
فرهنگ فارسی معین
( مَ. تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) اقامت کردن ، ساکن شدن .
-
وارد ساختن
فرهنگ فارسی معین
(رِ. تَ) [ ع - فا . ] (مص م .) 1 - داخل کردن . 2 - آگاه ساختن .
-
هنگامه ساختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص ل .) معرکه گرفتن .
-
قبله ساختن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ) [ ع - فا. ] (مص م .) پیش رو قرار دادن .
-
کار ساختن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (مص م .) چاره نمودن ، تهیه دیدن .
-
مرتفع ساختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - برافراشتن ، بلند کردن . 2 - برطرف کردن ، از بین بردن ، رفع شده .
-
مضمون ساختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - مضمون بستن . 2 - مطلبی کنایه دار یا مسخره آمیز برای کسی .