کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سابقاً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سابقاً
فرهنگ فارسی معین
(بِ قَ نْ) [ ع . ] (ق .) قبلاً، پیش از این .
-
جستوجو در متن
-
سولوق
فرهنگ فارسی معین
[ تر - مغ . ] (اِ.) خورجینی که سابقاً در سفر همراه می برده اند.
-
یاور
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) درجة نظامی که سابقاً در ارتش معمول بود و به جای آن سرگرد برگزیده شد.
-
کلچ
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) پوشش پشمینه که سابقاً از کشمیر و تبت می آوردند.
-
کلون
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) قفل چوبی که سابقاً پشت در حیاط کار می گذاشتند.
-
اشرفی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِمر.) نوعی سکه طلای ایرانی که سابقاً در ایران رواج داشته و وزن آن در اواخر قاجاریه 18 نخود بوده است .
-
بوش
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) [ معر. ] گیاهی که از آن شیاف سازند و سابقاً آن را از «دربند» می آوردند و بوش دربندی می گفتند.
-
سوغه
فرهنگ فارسی معین
(سَ غَ یا سُ غِ) (اِ.) مرسومی که سابقاً سپاهیان از علوفه و ماهیانة خود به نویسندگان می دادند.
-
فینه
فرهنگ فارسی معین
(نِ یا نَ) (اِ.) کلاهی پشمی سرخ (غالباً) که مصریان و بعضی هندیان (سابقاً ترکان عثمانی ) بر سر می گذارند.
-
فلورن
فرهنگ فارسی معین
(فُ لُ رَ) (اِ.) قطعه ای مسکوک (سابقاً از طلا و امروزه از نقره )، واحد پول در هلند.
-
جندبیدستر
فرهنگ فارسی معین
(جُ دِ دَ تَ) [ معر ] (اِمر.) = جندبادستر. گندبیدستر: بیضة بیدستر است که سابقاً در تداوی ضددردهای عصبی و ناراحتی های روحی و ضایعات سیفلیسی و امراض عفونی دیگر به کار می رفته است ؛ خصیة الکلب البحر، خایة سگ آبی .
-
یسر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) 1 - درخت محلب (آلبالوی تلخ ) را گویند که از چوب آن سابقاً جهت ساختن مسواک برای شست و شوی دندان ها استفاده می کردند. 2 - چوب درخت بان را گویند که چون محکم و تیره رنگ و معطر است از آن جهت ساختن تسبیح و در منبت کاری استفاده می کنند.
-
گنجفه
فرهنگ فارسی معین
(گَ جَ فَ یا فِ) (اِ.) = گنجفیه : نوعی بازی ایرانی که اکنون از رواج افتاده است . در این بازی هشت دستة دوازده برگی که نود و شش ورق دارد به کار می رود. هر یک از این دسته های هشتگانه سابقاً نامی به ترتیب زیر داشت : غلام ، تاج ، شمشیر، اشرفی (زر سرخ )، چ...