کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیلو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زیلو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) گلیم .
-
جستوجو در متن
-
محفوره
فرهنگ فارسی معین
(مَ رَ یا رِ) (اِ.) زیلو و قطیفة خواب دار که مردم فرش خانه و غیره کنند.
-
محفوری
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] 1 - (ص نسب .) منسوب به محفور. 2 - (اِ.) فرش های مخصوص از قبیل زیلو و قطیفة خواب دار و غیره که در شهر «محفوره » می بافتند.
-
طنفسه
فرهنگ فارسی معین
(طَ فَ س ِ یا سَ) [ ع . طنفسة ] (اِ.) 1 - بوریا مانندی از شاخه خرما، زیلو، فرش . 2 - نهالی ، تشک . 3 - جامه . ج . طنافس .