کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیستتقلید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تقلید
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - گردن بند به گردن انداختن . 2 - پیروی کردن . 3 - کار به عهدة کسی گذاشتن .
-
زیست
فرهنگ فارسی معین
(مص مر.) زندگی ، حیات .
-
زیست شناسی
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (اِ.) دانشی که دربارة موجودات زنده بحث می کند.
-
فراخ زیست
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) آن که در نعمت و راحتی زندگی کند.