کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیر لب سخن گفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زیر آمدن
فرهنگ فارسی معین
(مَ دَ) (مص ل .) مغلوب شدن ، باختن .
-
زیر سبیلی
فرهنگ فارسی معین
(س ) (ق مر.) (عا.) نادیده ، به روی خود نیاوردن .
-
آب زیر کاه
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) 1 - آبی که در زیر خار و خاشاک پنهان ماند. 2 - (کن .) آدم زرنگ و موذی . 3 - مکار، حیله گر.
-
جستوجو در متن
-
تفوه
فرهنگ فارسی معین
(تَ فَ وُّ) [ ع . ] (مص ل .) سخن گفتن ، لب به سخن باز کردن .
-
لب ترکاندن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ دَ) (مص ل .) (عا.) سخن گفتن .
-
لب
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) سیلی ، تپانچه ، کاج . ؛ تو ~ رفتن شرمسار شدن ، خجل شدن . ؛ ~تر کردن الف - سخن گفتن . ب - چیزی نوشیدن . ؛ ~گزیدن تأسف خوردن .
-
دندیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ دَ) (مص ل .) غرغر کردن ، زیر لب با خشم سخن گفتن .
-
منگیدن
فرهنگ فارسی معین
(مَ دَ) (مص ل .) از روی خشم آهسته در زیر لب سخن گفتن .
-
غر زدن
فرهنگ فارسی معین
(غُ. زَ دَ) (مص ل .) (عا.) با خشم و اعتراض زیر لب سخن گفتن .
-
لند
فرهنگ فارسی معین
(لُ) (اِ.) سخن گفتن زیر لب از روی خشم و اوقات تلخی .
-
بداهت
فرهنگ فارسی معین
(بَ هَ) [ ع . بداهة ] (مص ل .) سخن بی اندیشه گفتن ، بی تأمل سخن گفتن .
-
هذر
فرهنگ فارسی معین
(هَ ذَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پریشان گفتن ، سخن باطل گفتن . 2 - (اِ.) سخن بیهوده .
-
لغو گفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گُ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) بیهوده گفتن ، سخن باطل گفتن .
-
پرت و پلا گفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. گُ تَ) (مص ل .) سخن بیهوده گفتن .