کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زِناْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نغل
فرهنگ فارسی معین
(نَ غ ) [ ع . ] (ص .) زنازاده ، پسر زنا.
-
نغل
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (ص .) 1 - پوست تباه شده در دباغت . 2 - پسر زنا.
-
فحشا
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . فحشاء ] (اِ.) 1 - گناه ، کار زشت . 2 - زنا.
-
مسافحه
فرهنگ فارسی معین
(مُ فِ حِ یا فَ حَ) [ ع . مسافحة ] (مص م .) زنا کردن .
-
فجور
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) گناه کردن ، زنا کردن . 2 - (اِمص .) سرپیچی از حق ، تباهکاری .