کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زهی
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (شب جم .) 1 - از ادات تحسین به معنای آفرین ! 2 - از ادات تأسف به معنای افسوس !
-
زهی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) 1 - حیوان آماده برای آبستن شدن . 2 - حیوان نو زاییده .
-
زهی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) هر سازی که دارای زه باشد.
-
واژههای همآوا
-
ضحی
فرهنگ فارسی معین
(ضُ حا) [ ع . ] (اِ.) چاشتگاه ، هنگام برآمدن آفتاب .
-
جستوجو در متن
-
رود جامه
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (اِمر.) ساز زهی .
-
رود
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - ساز، ساز زهی . 2 - سرود.
-
سه تار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) سازی است زهی مانند تار که کاسه اش کوچک تر است و با ناخن نواخته می شود.
-
ویولون
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) از سازهای زهی که چهار سیم دارد و با آرشه نواخته می شود.
-
کمانچه
فرهنگ فارسی معین
(کَ چِ) (اِمصغ .) از سازهای زهی ایرانی .
-
ذوی الاوتار
فرهنگ فارسی معین
(ذَ وِ لْ اَ) [ ع . ] (ص مر.) آلات موسیقی زهی .
-
گیتار
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) از سازهای زهی که دارای شش سیم می باشد و با انگشتان دست نواخته می شود.
-
مضراب
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِ.) زخمه ؛ آلتی که از آن برای نواختن سازهای زهی استفاده می کنند.
-
اینت
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نْ تْ) (شب جم .) 1 - این ترا، ترا این . 2 - زهی ! به به ! در مورد تعجب نیز به کار می رود.