کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زهد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زهد
فرهنگ فارسی معین
(زُ) [ ع . ] (اِمص .) پرهیزکاری .
-
جستوجو در متن
-
تزهد
فرهنگ فارسی معین
(تَ زَ هُّ) [ ع . ] (مص ل .) زهد ورزیدن ، پارسا شدن .
-
ناموس کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) [ معر - فا. ] (مص ل .) تظاهر به زهد و تقوی '.
-
زهادت
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) [ ع . زهادة ] 1 - (مص ل .) زهد ورزیدن ، رغبت نکردن به دنیا. 2 - (اِمص .) بی میلی به جهان ، پرهیزگاری ، پارسایی .
-
متخادم
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ دِ) [ ع . ] (اِفا.) کسی است که همیشه به خدمت بندگان خدا قیام کند و خدمت او خالی از هواها و شوایب نفسانی باشد ولیکن هنوز به حقیقت زهد نرسیده باشد. گاه به سبب غلبة ایمان بعضی از خدمات او در محل قبول افتد و گاه به واسطة غلبة هوا خدمت او قبول نشود...