کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زمینریختشناسی 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ریخت
فرهنگ فارسی معین
(خْ) (اِ.) (عا.) شکل و قیافه . ؛ ~ کسی از دنیا برگشتن کنایه از: بسیار بدشکل و بدقواره شدن .
-
کرتاسه
فرهنگ فارسی معین
(کِ س ) [ فر. ] (اِ.) دورة سوّم از دوران دوّم زمین شناسی .
-
کربونیفر
فرهنگ فارسی معین
(کَ فِ) [ فر. ] (اِ.) دورة چهارم از دوران اوّل زمین شناسی .
-
دیرین شناسی
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (اِمر.) فسیل شناسی .
-
کامبرین
فرهنگ فارسی معین
(بِ یَ) [ فر. ] (اِ.) اولین دوره از ادوار پنجگانه دوران اول زمین شناسی .
-
ژئولوژی
فرهنگ فارسی معین
(ژِ وُ لُ) [ فر. ] (اِ.) زمین شناسی ، علمی که دربارة زمین و چگونگی مواد و ترکیبات و تغییرات آن بحث می کند.
-
اکبیری
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) (ص نسب .) (عا.)زشت ، بی ریخت .
-
شکیل
فرهنگ فارسی معین
(شَ) [ ع . ] (ص .) در فارسی : خوش - ریخت .
-
کان شناسی
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (حامص .)علم به شناسایی معادن مختلف ؛ معدن شناسی .
-
یخ بندان
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) (اِمر.) 1 - شدت سرمای زمستان و یخ بستن آب . 2 - قسمتی از دوران چهارم زمین شناسی .
-
حفار
فرهنگ فارسی معین
(حَ فّ) [ ع . ] (ص .) 1 - کسی که پیشه اش کندن زمین و کاوش کردن آن است . 2 - گورکن ، قبرکن . 3 - باستان شناسی که برای به دست آوردن اشیا عتیقه زمین را حرف کند.
-
بیولوژی
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) زیست شناسی .
-
پک و پوز
فرهنگ فارسی معین
(پَ کُ پُ) (اِمر.) (عا.) 1 - ریخت ، شکل ، هیأت ظاهری ، وجنات (زشت )، بد پک وپوز. 2 - دهان و اطراف آن .
-
چک و چانه
فرهنگ فارسی معین
(چَ کُ نِ) (اِمر.) (عا.) 1 - فک پایین . 2 - ریخت ، شکل ، سر و وضع .
-
ریخت و پاش
فرهنگ فارسی معین
(تُ)(مص مر.) 1 - کارهای در هم و بر هم . 2 - زیاده روی در خرج .