کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زلزله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زلزله
فرهنگ فارسی معین
(زِ لْ زِ لِ) [ ع . زلزلة ] 1 - (اِمص .) لرزش . 2 - (اِ.) تکان و جنبش شدید یا خفیف پوستة کرة زمین .
-
واژههای مشابه
-
زلزله خیز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص .) ویژگی مناطقی از زمین که بر روی کمربند زلزله واقعند و در آن ها زلزله بسیار روی می دهد.
-
زلزله نگاری
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) [ ع - فا. ] (حامص .) ثبت ارتعاشات زلزله و تعیین مرکز پیدایش آن و اندازه گیری شدت آن .
-
جستوجو در متن
-
زمین لرزه
فرهنگ فارسی معین
( ~. لَ زِ) (اِمر.) زلزله .
-
بومهن
فرهنگ فارسی معین
(مَ هَ) ( اِ.) زمین لرزه ، زلزله .
-
زلازل
فرهنگ فارسی معین
(زَ زِ) [ ع . ] (اِ.) جِ زلزله .