کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زشت و بد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
لهاشم
فرهنگ فارسی معین
(لَ شُ) (ص .) هر چیز بد و زشت ، زبون ، پست .
-
آب نکشیده
فرهنگ فارسی معین
(نَ کِ دِ) (ص مر.)1 - بد و زشت . 2 - نامفهوم .
-
دژ
فرهنگ فارسی معین
(دُ) [ په . ] پیشوندی که در آغاز کلمات به معنی بد و زشت آید: دژآگاه ، دژخیم .
-
دش
فرهنگ فارسی معین
(دُ) [ په . ] پیشوندی که در آغاز برخی واژه ها می آید و معنای بد و زشت می دهد. مانند: دشنام .
-
پک و پوز
فرهنگ فارسی معین
(پَ کُ پُ) (اِمر.) (عا.) 1 - ریخت ، شکل ، هیأت ظاهری ، وجنات (زشت )، بد پک وپوز. 2 - دهان و اطراف آن .
-
آنتیک
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (ص .) 1 - دیرینه ، باستانی ، عتیقه (فره ). 2 - (عا.) باارزش ، قیمتی . 3 - (عا.) بسیار بد، سخت زشت و کریه .
-
معرت
فرهنگ فارسی معین
(مَ عَ رَّ) [ ع . معرة ] (اِ.) 1 - بدی ، زشتی . 2 - گناه کارِ بد و زشت . 3 - رنج ، سختی .