کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زرت
فرهنگ فارسی معین
(زِ) 1 - (اِ.) زرشک . 2 - (ق .) (عا.) به طور ناگهانی ، غفلتاً. ؛ ~ و زورت (کن .) سخن یاوه و بیهوده .
-
واژههای همآوا
-
ذرت
فرهنگ فارسی معین
(ذُ رَّ) [ ع . ذرة ] (اِ.) گیاهی است از تیرة غلات که یک پایه است و برگ هایش پهن و دراز می باشد. دانه های آن گرد و سخت به رنگ های سفید، زرد یا قهوه ای مایل به قرمز است ، دانه های ذرت را به صورت آرد درآورده به عنوان مغذی مصرف می کنند، بلال ، گندم مکه .
-
ضرط
فرهنگ فارسی معین
(ضَ) [ ع . ] (مص ل .) گوز دادن ، تیز دادن .
-
جستوجو در متن
-
فزرت
فرهنگ فارسی معین
(فِ زِ) (اِ.) (عا.) زِرْت ؛ رمق ، توانایی . ؛~ کسی قمصور شدن سخت عاجز و ناتوان شدن ، از پا درآمدن .