کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زخم چشم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زخم خوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. خُ دَ) (مص ل .) مجروح شدن .
-
زخم زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص م .) جراحت وارد کردن .
-
زخم کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .) جنگ کردن .
-
زخم آور
فرهنگ فارسی معین
(زَ خْ. وَ) (ص فا.) مطرب ، کسی که بر ساز زَخمه می زند.
-
سست زخم
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زَ) (ص مر.) نبضی که سست می زند.
-
سیاه زخم
فرهنگ فارسی معین
(زَ) (اِمر.) مرضی است عفونی که در انسان معمولاً زخمی موضعی و بدخیم تولید می کند و به ندرت اعضای داخلی روده و ریه را می گیرد. و معمولاً از گوسفندان به انسان سرایت می کند.
-
یک زخم
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ) (ص مر.) لقب سام نریمان که اژدهایی را با یک ضربه کشت .
-
زخم و زیلی
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ) (ص مر.) (عا.) پر از زخم و خراش یا جای ضربه .
-
جستوجو در متن
-
چشم خوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. خُ دَ) (مص ل .) چشم زخم خوردن ، هدف چشم بد شدن .
-
چشم فسا
فرهنگ فارسی معین
( ~. فَ) (ص فا.) = چشم فساینده : کسی که افسون چشم زخم کند.
-
چشم آویز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) تعویذی که برای دفع چشم زخم درست کنند.
-
چشم رسیده
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ دِ) (ص مف .) کسی که چشم زخم به او رسیده .
-
چشم شور
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) چشمی که از آن چشم زخم به کسی یا چیزی برسد.
-
چشم رسیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. رِ دَ) (مص ل .) نظر خوردن ، چشم زخم خوردن .