کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبان شناسی رایانشی 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زبان بستن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ تَ) (مص ل .) خاموش شدن ، سکوت کردن .
-
زبان دراز
فرهنگ فارسی معین
( ~. دِ) (ص مر.) گستاخ .
-
زبان ریختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ)(مص ل .)(عا.) چرب - زبانی کردن ، با چرب زبانی درخواست خود را مطرح کردن .
-
زبان گنجشک
فرهنگ فارسی معین
( ~. گُ جِ) (اِمر.) درختی است وحشی با برگ های دندانه دار و گل های قرمز مایل به قهوه ای . برگ های این درخت مسهل است .
-
زبان باز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) (عا.) چاپلوس .
-
زبان بند
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) (ص فا. اِمر.) = زبان بندنده : نوعی افسون که به توسط آن زبان کسی را ببندند تا سخن نگوید و راه خلاف نپیماید.
-
یک زبان
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ) (ق مر.) متفق القول ، یک - دل .
-
گشاده زبان
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زَ) (ص .) خوش بیان .
-
زبان در قفا
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ. قَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) گیاهی است از تیرة آلاله ها از دستة خربقی ها که دارای برگ های متناوب و منشعب به انشعابات پنجه ای شکل می باشد. گل هایش دارای تقارن سطحی است و در روی ساقه قرار گرفته ؛ زبان پس قفا، گل هزار نک ، رجل القبره نیز گویند.
-
جستوجو در متن
-
سازه
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (اِمر.) 1 - ساختار، ساختمان . 2 - عامل (ریاضی ). 3 - واحد نحوی زبان (زبان - شناسی ).
-
فقه اللغه
فرهنگ فارسی معین
(فِ هُ لْ لُ قِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - مطالعة علمی یک زبان از طریق مقایسة متون گوناگون آن زبان . 2 - زبان شناسی تاریخی و تطبیقی .
-
خویشکاری
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) 1 - وظیفه شناسی . 2 - پارسایی ، تدین .
-
صیدله
فرهنگ فارسی معین
(صَ دَ لَ) [ معر. ] 1 - (اِمص .) گیاه - شناسی . 2 - داروفروشی . عطاری .
-
کفور
فرهنگ فارسی معین
(کُ) [ ع . ] (اِمص .) ناسپاسی ، حق شناسی .