کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زباله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زباله
فرهنگ فارسی معین
(زُ لِ) [ ع . زبالة ] (اِ.) 1 - آب کم . 2 - چیز اندک . 3 - در فارسی آشغال ، خاکروبه .
-
واژههای مشابه
-
زباله دان
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِ.) 1 - مزبله ، جای انداختن زباله . 2 - جای بسیار کثیف .
-
واژههای همآوا
-
ذباله
فرهنگ فارسی معین
(ذُ لِ) [ ع . ذبالة ] (اِ.) ج . ذبیل ، آشغال .
-
ذباله
فرهنگ فارسی معین
(ذُ لَ) [ ع . ذبالة ] (اِ.) فتیلة شمع یا چراغ .
-
جستوجو در متن
-
کلجان
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) مزبله ، جای ریختن خاکروبه و زباله .
-
شوت
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) 1 - ضربه ، پرتاب ، شلیک (فره ). 2 - (عا.) پرت ، بی خبر، نادان . ؛ ~زباله روشی برای دفع زباله در برج های مسکونی .
-
گلخن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خَ) (اِمر.) 1 - تون حمام . 2 - جای انداختن زباله .
-
کناس
فرهنگ فارسی معین
(کَ نّ) [ ع . ] (ص .) 1 - رفتگر، زباله - کش . 2 - کسی که چاه مستراح را پاک می کند.
-
مزبله
فرهنگ فارسی معین
(مَ بِ لِ) [ ع . مزبلة ] (اِ.) جای ریختن خاکروبه و زباله . ج . مزابل .
-
شله
فرهنگ فارسی معین
(شُ لَ یا لِ) (اِ.) 1 - جای خاکروبه و زباله . 2 - فرج (زن )، شرم زن . 3 - لته ای که زنان در ایام حیض در شرم خود نهند.