کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زاییده شده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مولود
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِمف .) زاییده شده . ج . موالید.
-
متولد
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ وَ لِّ) [ ع . ] (اِفا.) زاییده شده ، تولد یافته .
-
زاد
فرهنگ فارسی معین
1 - (ص مف .) مخفف زاده ، زاییده شده : آدمی زاد، پری زاد. 2 - (اِ.) سن و سال ، عمر.
-
مولد
فرهنگ فارسی معین
(مُ وَ لَّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - تولید شده ، زاییده . 2 - پدید آورده . 3 - شخص عجمی که در عرب پرورش یافته . 4 - کلام ساخته و بر بافته . 5 - لغت عجمی که عرب در کلام استعمال کند. 6 - لغتی که قدمت استعمال ندارد، مستحدث . ج . (برای کسان ) مولدین .