کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زائو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زائو
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) (عا.) زن تازه زایمان کرده .
-
جستوجو در متن
-
زاهو
فرهنگ فارسی معین
[ زائو ] (ص مر.) نک زائو.
-
زاج
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ص .) زائو.
-
زایاندن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) یاری دادن به زائو به هنگام زادن .
-
زجه
فرهنگ فارسی معین
(زَ جِ) (ص .) زاج ، زچه ، زن زائو.
-
آل
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) نام موجودی موهوم که عوام معتقدند ب ه زن تازه زا آسیب می رساند، به همین علت افرادی به مدت شش تا ده روز، تا صبح بالای سر زائو بیدار می ماندند.