کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریهبرداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ریه
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع . رئة ] (اِ.) شُش .
-
بهره برداری
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) (حامص .) 1 - استفاده از سود چیزی . 2 - عمل برداشتن حاصل زراعت . 3 - سهم گرفتن . 4 - به فروش رساندن محصول کارخانه یا معدن .
-
پرده برداری
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) (حامص .) 1 - برداشتن پرده از روی چیزی و به تماشا گذاشتن آن به نشانة آغاز بهره برداری یا نمایش . 2 - آشکار ساختن یک راز.
-
وزنه برداری
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) [ ع . ] (حامص .) 1 - برداشتن وزنه . 2 - نوعی ورزش که در آن ورزشکاران با بلند کردن وزنه هایی در وزن های مختلف با هم رقابت می کنند.
-
فیلم برداری
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ فر - فا. ] (حامص .) 1 - عمل تهیة فیلم . 2 - ثبت پی در پی تصویر صحنه ها یا رویدادها توسط دوربین فیلم - برداری .
-
گرته برداری
فرهنگ فارسی معین
(گَ تِ. بَ) (حامص .) 1 - طراحی چیزی به کمک گرده (یا خاکه ) زغال و غیره . 2 - یکی از شیوه های ترجمه . 3 - عمل تقلید یا نسخه برداری از یک تصویر یا طرح .
-
کلاه برداری کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ. کَ دَ) (مص ل .) تقلب کردن ، با حقه و تقلب کسی را مغبون کردن .
-
جستوجو در متن
-
بازدم
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِمر.) خارج کردن هوا از ریه .
-
ریوی
فرهنگ فارسی معین
(یَ یّ) [ ع . ] (ص نسب .) منسوب به ریه .
-
ذات الریه
فرهنگ فارسی معین
(تُ رّ یِ) [ ع . ذات الرئة ] (اِمر.) عفونت و التهاب در نسج ریه خصوصاً به وسیلة میکربی به نام پنوموکوک .
-
سرفه
فرهنگ فارسی معین
(سُ فِ) (اِ.) صدایی که در اثر خارش حلق و خروج هوای ریه از سینه بیرون می آید و بیشتر در اثر بیماری های ریوی تولید می شود.
-
سل
فرهنگ فارسی معین
( س ) (اِ.) مرضی است عفونی و واگیردار که بیشتر ریه و غدد لنفاوی به آن دچار می شوند. عامل آن باسیلی است به نام باسیل کخ .
-
شش
فرهنگ فارسی معین
(شُ) [ په . ] (اِ.) ریه ، جگر سفید، دستگاه تنفسی در انسان و اغلب حیوانات .
-
شقشقه
فرهنگ فارسی معین
(شِ شِ قِ یا قَ) [ ع . شقشقة ] (اِ.) چیزی مانند ریه که شتر هنگام هیجان از دهان خود خارج می کند. ج . شقاشق .