کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریلبند سوراخدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مشبک
فرهنگ فارسی معین
(مُ شَ بَّ) [ ع . ] (اِمف .) شبکه دار، سوراخ سوراخ .
-
آب پاش
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) آلتی دسته دار و سر پهن و سوراخ سوراخ برای آب دادن به گیاهان .
-
دیافراگم
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) 1 - سوراخ جلو دوربین عکاسی که کوچک و بزرگ می شود، میان بند (فره ). 2 - حجاب حاجز، پردة دل ، پردة بین دو سوراخ بینی .
-
پروزن
فرهنگ فارسی معین
(پَ وَ) (اِ.) = پرویزن : هر چیز پر سوراخ و شبکه دار، آردبیز، غربال .
-
کفچلیز
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) 1 - (اِ.) چمچة بزرگ سوراخ دار. 2 - سگ ماهی . 3 - بچه قورباغه ؛کفچلاز، کفچلیزه ، کفجلاز، کفجلیز، مفچلیزک ، کفلیز، کفلیزک نیز گویند.
-
کفگیر
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) قاشق بزرگ سوراخ دار که به کمک آن کف روی غذا را می گیرند یا با آن غذا را می کشند.
-
مطوق
فرهنگ فارسی معین
(مَ طَ وَّ) [ ع . ] (اِمف .) طوق دار، با گردن بند آراسته شده .
-
انژکتور
فرهنگ فارسی معین
(اَژِتُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - سوخت پاش ، پستانک سوراخ دار در مشعل گازوییلی که سوخت به شکل خاصی از آن به بیرون پاشیده می شود. 2 - دستگاه تزریق سوخت در موتورهای دیزلی یا بنزینی .
-
جلاجل
فرهنگ فارسی معین
(جَ جِ) [ ع . ] (اِ.) جِ جلجل . 1 - زنگوله ها. 2 - دف ، دایرة زنگوله دار. 3 - سینه بند اسب یا شتر که به آن زنگوله های کوچک بسته باشند. 4 - نام مرغی خوش آواز.
-
آب دزدک
فرهنگ فارسی معین
(دُ دَ) (اِمر.) 1 - سرنگ . 2 - جانوری است قهوه ای رنگ با پای دندانه دار و تیز که زمین را سوراخ می کند و به ریشة گیاهان آسیب می رساند، خوراکش کرم ها و حشرات می باشد، بال های کوچکی هم دارد که می تواند کمی پرواز کند.
-
حدیده
فرهنگ فارسی معین
(حَ دِ) [ ع . حدیدة ] (اِ.) 1 - صفحه ای فلزی و سوراخ دار که فلزات را با گذرانیدن از آن به شکل میلة نازک و مفتول درآورند. 2 - ابزاری که به وسیلة آن میلة فلزی را رِزوه کرده به شکل پیچ درآورند.