کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ریا
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ریاء ] (مص ل .) تظاهر، دورویی .
-
واژههای همآوا
-
ریع
فرهنگ فارسی معین
(رَیا رِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) نمو کردن . 2 - (اِمص .) افزونی .
-
جستوجو در متن
-
یکرنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ) (ص .) صادق ، بی ریا.
-
یکدله
فرهنگ فارسی معین
( ~. دِ لِ) (ص مر.) موافق ، بی ریا.
-
مخلص
فرهنگ فارسی معین
(مُ لَ) [ ع . ] (اِمف .) بی ریا، صمیمی .
-
بی آلایش
فرهنگ فارسی معین
(یِ) (ص .) 1 - خالص و پاک . 2 - مجازاً صاف و ساده ، بی ریا.
-
ترغ
فرهنگ فارسی معین
(تُ رْیا تُ رُ) (اِ. ص .) اسب سرخ رنگ .
-
ریع
فرهنگ فارسی معین
(رَیا رِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) نمو کردن . 2 - (اِمص .) افزونی .
-
یکره
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ) 1 - (ق .) یک بار، یک دفعه . 2 - (ص .) بی ریا، صادق .
-
مخالصت
فرهنگ فارسی معین
(مُ لَ صَ) [ ع . مخالصة ] (مص ل .) دوستی خالص و بی ریا.
-
اخلاص
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) پاک کردن ، ویژه کردن . 2 - (مص ل .) دوستی پاک و بی ریا داشتن ، خلوص نیت داشتن .
-
خرقه دوختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - کسب اعتبار و آبرو کردن . 2 - ریا کردن ، تظاهر کردن .
-
خرقه سوختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - بی اعتنایی به نام و ننگ و بی اعتبار داشتن آن . 2 - ترک ریا کردن . 3 - نهایت شوق و وجد.