کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رُم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رم
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِمص .) ترس ، فرار.
-
رم
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) گلة چارپایان ، رمه .
-
رم
فرهنگ فارسی معین
(رِ) (اِ.) مخففِ ریم ، چرک .
-
رم
فرهنگ فارسی معین
(رَ یا رُ) (اِ.) گرداگرد دهان .
-
رم
فرهنگ فارسی معین
(رِ مّ) [ ع . ] 1 - (اِ.) آب آورد. 2 - کاه ریزه هایی که بر زمین قرار گیرد. 3 - مغز استخوان . 4 - (اِمص .) تری ، نمی .
-
رم
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] 1 - (اِ.) چیز، شی ء. 2 - چاره ، حیله . 3 - (مص م .) اصلاح کردن ، نیکو کردن چیز. 4 - گرفتن ستور چوب ها را به دهان و خوردن . 5 - (مص ل .) پوسیده شدن استخوان ، پوسیدن .
-
رم دادن
فرهنگ فارسی معین
(رَ. دَ) (مص م .) ترساندن ، گریزاندن .
-
واژههای همآوا
-
رم
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِمص .) ترس ، فرار.
-
رم
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) گلة چارپایان ، رمه .
-
رم
فرهنگ فارسی معین
(رِ) (اِ.) مخففِ ریم ، چرک .
-
رم
فرهنگ فارسی معین
(رَ یا رُ) (اِ.) گرداگرد دهان .
-
رم
فرهنگ فارسی معین
(رِ مّ) [ ع . ] 1 - (اِ.) آب آورد. 2 - کاه ریزه هایی که بر زمین قرار گیرد. 3 - مغز استخوان . 4 - (اِمص .) تری ، نمی .
-
رم
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] 1 - (اِ.) چیز، شی ء. 2 - چاره ، حیله . 3 - (مص م .) اصلاح کردن ، نیکو کردن چیز. 4 - گرفتن ستور چوب ها را به دهان و خوردن . 5 - (مص ل .) پوسیده شدن استخوان ، پوسیدن .