کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ر
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ فر. ] (اِ.) دومین نت از نت های هفتگانة موسیقی غربی .
-
ر
فرهنگ فارسی معین
(حر.) دوازدهمین حرف از الفبای فارسی که در حساب ابجد برابر با عدد 200 می باشد.
-
واژههای همآوا
-
ر
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ فر. ] (اِ.) دومین نت از نت های هفتگانة موسیقی غربی .
-
ر
فرهنگ فارسی معین
(حر.) دوازدهمین حرف از الفبای فارسی که در حساب ابجد برابر با عدد 200 می باشد.
-
جستوجو در متن
-
رخساره
فرهنگ فارسی معین
(رُ رِ) (اِمر.) رخسار.
-
رهرو
فرهنگ فارسی معین
(رَ هْ رُ) نک راهرو.
-
رهروی
فرهنگ فارسی معین
(رَ هْ رَ) (حامص .) راهروی .
-
برره
فرهنگ فارسی معین
(بَ رَ رَ یا رِ) (اِ.) [ ع . بررة ] ؛ ج . بار؛ نیکوکاران ، صالحان .
-
تاره
فرهنگ فارسی معین
(رِ یا رَ) (اِ.) نک تارم .
-
داره
فرهنگ فارسی معین
(رِ یا رَ) (اِ.) وظیفه ، راتبه .
-
رم
فرهنگ فارسی معین
(رَ یا رُ) (اِ.) گرداگرد دهان .
-
ریث
فرهنگ فارسی معین
(رَ یا رِ) [ ع . ] (اِمص .) درنگ کردن .
-
رسایی
فرهنگ فارسی معین
(رَ یا رِ) (حامص .) کمال ، بلوغ .