کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رَفَعَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رفع
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - بالا بردن ، برکشیدن . 2 - ترقی دادن . 3 - برطرف کردن .
-
واژههای همآوا
-
رفع
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - بالا بردن ، برکشیدن . 2 - ترقی دادن . 3 - برطرف کردن .
-
جستوجو در متن
-
روشن گری
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ) (حامص .) رفع ابهام ، ایضاح .
-
ماست مالی کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (حامص .) رفع و رجوع کردن ، لاپوشی کردن .
-
آشتی
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) 1 - رفع دلخوری و کدورت . 2 - تمام کردن جنگ .3 - آرامش .
-
ناکش
فرهنگ فارسی معین
(کَ یا کِ) (اِ.) مجرایی در دیوار بنا که هوا در آن جاری باشد و رفع رطوبت کند.
-
ناهار شکستن
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ تَ) (مص ل .) غذا خوردن ، رفع گرسنگی کردن .
-
ویارانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِمر.) (عا.) خوراکی که برای رفع ویار زن آبستن تهیه کنند.
-
آب انداز
فرهنگ فارسی معین
(اَ)(اِمر.) 1 - استراحتگاهی در میان دو منزل برای رفع خستگی از چهارپایان . 2 - آب دزدک .
-
از سر خود
فرهنگ فارسی معین
باز کردن ( ~. سَ رِ خُ کَ دَ)(مص ل .) کاری را بدون دقت انجام دادن و رفع مسؤلیت کردن .
-
تبرئه
فرهنگ فارسی معین
(تَ رِ ئِ) [ ع . تبرئة ] (مص م .) 1 - پاک کردن . 2 - رفع اتهام کردن .
-
ته بندی
فرهنگ فارسی معین
(تَ. بَ) (حامص .) 1 - خوردن اندکی غذا برای رفع گرسنگی . 2 - ته دوزی کتاب یا دفتر.
-
تعویذ
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (اِ.) دعایی که برای رفع بلا و دفع چشم زخم به گردن یا بازو بندند.