کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رونوشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رونوشت
فرهنگ فارسی معین
(نِ وِ) (اِمر.) کپی ، نوشته ای که از روی نوشتة دیگر بنویسند.
-
جستوجو در متن
-
کپیه
فرهنگ فارسی معین
(کُ یِ) [ فر. ] (اِ.) رونوشت .
-
رونویسی
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (حامص .) رونوشت برداشتن ، نسخه برداشتن .
-
استنساخ
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .)رونوشت برداشتن از نوشته یا کتابی ، نسخه برداری .
-
المثنی
فرهنگ فارسی معین
(اَ لْ مُ ثَ نْ نا) [ ع . ] (اِ.) نسخة دوم ، رونوشت .
-
نسخه برداشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص م .) رونوشت برداشتن ، استنساخ کردن .
-
استکتاب
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - طلب نوشتن چیزی را کردن . 2 - نسخه برداشتن ، رونوشت برداشتن .
-
کپی
فرهنگ فارسی معین
(کُ) [ فر. ] (اِ.) تصویری که از روی مدرک یا سند اصلی بگیرند، فتوکپی ، روگرفت ، رونوشت (فره ).
-
تله تایپ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ انگ . ] (اِمر.) دستگاهی است شبیه ماشین تحریر که سیم های برقی آن را به ماشین تحریر دیگری نظیر خود آن در نقطة دیگر وصل کنند و چون مطالبی به وسیلة ماشین اول نوشته شود ماشین دومی رونوشت آن را به طور خودکار حاضر می کند.
-
نسخه
فرهنگ فارسی معین
(نُ خِ) [ ع . نسخة ] (اِ.) 1 - نوشته ای که از روی نوشتة دیگر تهیه کنند. 2 - کاغذ حاوی دستورات پزشک . 3 - رونوشت . 4 - واحدی برای شمارش کتاب و رساله . ج . نُسَخ .
-
سواد
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - سیاهی . 2 - نوشته . 3 - رونوشت . 4 - شبح . 5 - سیاهی شهر که از دور دیده شود. 6 - در فارسی به معنای خواندن و نوشتن . 7 - معلومات ، آگاهی های علمی و ادبی . ؛ ~ کسی نم کشیدن کنایه از: سواد درستی نداشتن .