کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روز پیش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آسمان روز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) نام روز بیست و هفتم از هر ماه خورشیدی .
-
آشفته روز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) بدبخت ، بداقبال .
-
تیره روز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) بدبخت .
-
روز پسین
فرهنگ فارسی معین
(زِ پَ) (اِمر.) کنایه از: رستاخیز.
-
روز سوختن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (مص ل .) وقت گذرانیدن .
-
روز ماه
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) حساب روز و ماه و سال .
-
شبانه روز
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) 1 - شب و روز، بیست و چهار ساعت ، یک شب و یک روز. 2 - همیشه ، علی الاتصال .
-
نیک روز
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) بختیار، سعادتمند.
-
فرخ روز
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) نام لحنی از سی لحن باربد.
-
جستوجو در متن
-
پریروز
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (ق مر.) یک روز پیش از دیروز، روز قبل از دی ، پریر.
-
پری
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (ق .) مخفف پریر، بر سر واژه های شب و روز می آید و معنای دو شب پیش یا دو روز پیش را می دهد.
-
اغر به خیر
فرهنگ فارسی معین
(اُ غُ. بِ. خِ) [ تُر - ع . ] جملة دعایی به معنی : 1 - خیر پیش ، به سلامت . 2 - روز به خیر، وقت به خیر.
-
دشت
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) 1 - دستلاف . 2 - پیش مزد. 3 - (عا.) فروش اول هر کاسب . ؛ ~ کردن نخستین بار پول گرفتن ، فروختن جنس اولین بار در هر روز. ؛ ~ کسی را کور کردن کنایه از: اولین بار فروش از او نسیه خریدن ، موجب کسادی کار او شدن .