کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روزنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بادآهنج
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِمر) دریچه ، روزنه ، دریچه ای که برای وزیدن باد باز کنند، بادآهنگ نیز گویند.
-
باجه
فرهنگ فارسی معین
(جِ) ( اِ.) 1 - دریچه ، روزنة بزرگ ، گیشه . 2 - جایگاه مخصوص فروش بلیط ، و یا دادن پول در بانک و پاکت های سفارشی در پست خانه و غیره .
-
بادکش
فرهنگ فارسی معین
(کَ یا کِ) (اِمر.) 1 - شاخ یا هر آلت میان تهی که حجام محل حجامت را با آن می مکید و بعد تیغ می زد. 2 - روزنه ای برای جریان یافتن باد که در سقف یا دیوار خانه تعبیه می کردند. 3 - دم زرگری و آهنگری .