کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روده در اوردن از پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
راست روده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (اِمر.) قسمت انتهایی رودة بزرگ که به مخرج ختم می شود، رودة مستقیم ، رکتوم .
-
جستوجو در متن
-
آسکاریس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) از انواع کرم های لوله ای که در رودة میزبان (انسان و خوک ) زندگی و تخم ریزی می کند، کرم روده .
-
عفج
فرهنگ فارسی معین
(عِ) [ ع . ] (اِ.) روده ای که طعام از معده در آن داخل گردد؛ ج . اعفاج .
-
شکم روش
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ وِ) (اِمر.) دفع مواد دفعی از روده به صورت مایع و مخلوط با ترشحات نسج پوششی روده به دفعات زیاد در شبانه - روز.
-
آوردن
فرهنگ فارسی معین
(وَ یا وُ دَ) [ په . ] (مص م .) 1 - چیزی یا کسی را از جایی به جای دیگر رساندن . 2 - کردن . 3 - روایت کردن ، حکایت گفتن . 4 - زاییدن ، به دنیا آوردن . 5 - ارزیدن .
-
آروغ
فرهنگ فارسی معین
(رُ) ( اِ.) = آروق : گازی که در لوله های گوارشی ایجاد شود. اگر این گاز در معده باشد ممکن است با صدای مخصوصی از دهان خارج شود و اگر در روده باشد از مخرج خارج می گردد، باد گلو.
-
قولون
فرهنگ فارسی معین
[ معر. ] (اِ.) قسمتی از رودة فراخ که شامل سه بخش صاعد و افقی و نازل است . قولون صاعد در طرف راست شکم بالای روده و قولون نازل در سمت چپ به طرف پایین می رود. قولون افقی دنباله قولون صاعد است و به طور افقی در زیر معده قرار دارد.
-
خنده
فرهنگ فارسی معین
(خَ دِ) [ په . ] (اِ.) حالتی در انسان که به سبب شادی و نشاط ایجاد شودولب ها و دهان گشا د گردند. ؛ از ~ روده بر شدن کنایه از: خندة شدید و ممتد کردن .
-
آمیب
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) جاندار ذره بینی تک سلولی از ردة آغازیان که در آب های شیرین و جاهای مرطوب و در آب حوض ها پیدا می شود. نوعی از آن در رودة انسان تولید می گردد و باعث اسهال خونی می شود.
-
آگنج
فرهنگ فارسی معین
(گَ) 1 - (ص مف .) در ترکیب با کلمات معنی انباشته و پر کرده می دهد: جگر آگنج . 2 - ( اِ.) رودة گوسفند آکنده از گوشت پخته یا خوراکی های دیگر.
-
باریوم
فرهنگ فارسی معین
(یُ) [ فر. ] (اِ.) فلزی که در طبیعت به صورت کربنات و سولفات یافت می شود و آن به ر نگ سفید مایل به زرد است . چگالی آن 6/3 است و هیچ گونه اهمیت صنعتی ندارد و مانند کلسیم آب را به آسانی تجزبه می کند. از غیرمحلول ترین اجسام است و چون اشعة ایکس از آن نمی ...
-
سیاه زخم
فرهنگ فارسی معین
(زَ) (اِمر.) مرضی است عفونی که در انسان معمولاً زخمی موضعی و بدخیم تولید می کند و به ندرت اعضای داخلی روده و ریه را می گیرد. و معمولاً از گوسفندان به انسان سرایت می کند.
-
پولیپ
فرهنگ فارسی معین
(پُ) [ فر . ] (اِ.) = پلیپ : تومور پایه داری از بافت های تازه نمو کرده است که خصوصاً در غشاهای مخاطی مانند بینی ، مثانه ، معده ، رودة بزرگ یا رحم پدید می آید. اغلب خوش خیم است اما ممکن است بدخیم شود.
-
بجای
فرهنگ فارسی معین
(بِ یِ) (حراض .) 1 - در حق کسی ، برای کسی . 2 - از جهت ، از حیث . 3 - در برابر، در مقابل (برای مقایسه ).