کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روحانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روحانی
فرهنگ فارسی معین
(رُ) [ ع . ] (ص نسب .) منسوب به روح . 1 - پیشوای مذهبی . 2 - پارسا.
-
جستوجو در متن
-
کاردینال
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) روحانی کاتولیک که پس از پاپ بالاترین مقام را دارد.
-
جسمانی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (ص نسب .) منسوب به جسم ، جسمی . مق روحانی .
-
موبد
فرهنگ فارسی معین
(بَ یا بِ) [ په . ] (اِ.) روحانی دین زرتشتی . ج . موبدان .
-
کشیش
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (اِ.) روحانی مسیحی ، کسی که مقامش بالاتر از شمّاس و پایین تر از اسقف است .
-
مطران
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) پیشوای روحانی ترسایان . ج . مطاربه .
-
احبار
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جمع حبر؛ 1 - دانشمندان ، علما. 2 - پیشوایان روحانی یهود.
-
روضه خوان
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا) [ ع - فا. ] (ص فا.) شخصی معمولاً در لباس روحانی که کارش خواندن روضه است .
-
وجوهات
فرهنگ فارسی معین
(وُ) [ ع . ] (اِ.) جِ وجوه . 1 - پول ها. 2 - آن چه بابت خمس و زکات در اختیار علمای روحانی قرار داده می شود.
-
فرشته
فرهنگ فارسی معین
(فِ رِ تِ) (اِ.) مَلَک ، از موجودات روحانی و ملکوتی که به ستایش خداوند مشغولند و با چشم دیده نمی شوند.
-
قس
فرهنگ فارسی معین
(قَ سّ) [ معر. ] (اِ.) 1 - روحانی مسیحی بین اسقف و شماس . 2 - کاهن . ج . قسوس .
-
کاهن
فرهنگ فارسی معین
(هِ) [ ع . ] (ص .) 1 - روحانی مصریان باستان ، بابلیان و یهودیان . 2 - فال گیر، غیب گو. ج . کَهَنَه .
-
مانا
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) نیروی مستقل مادی و روحانی که در همه جا پراکنده است و در همة شعارها و موجودات و اشیاء مقدس شرکت دارد.
-
مرقد
فرهنگ فارسی معین
(مَ قَ) [ ع . ] (اِ.) خوابگاه ، آرامگاه ، به ویژه آرامگاه امام ، قدیس یا شخصیت روحانی . ج . مراقد.