کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روبروی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شمال
فرهنگ فارسی معین
(ش ) [ ع . ] (اِ.) 1 - سمت روبروی ما وقتی که خورشید در سمت راستمان باشد. 2 - سمت چپ .
-
متقابل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ بِ) [ ع . ] (اِفا.) مقابل ، روبروی ، دارای تقابل .
-
کتانژانت
فرهنگ فارسی معین
(کُ) [ فر. ] (اِ.) نسبت ضلع مجاور زاویة حاده در مثلث قایم الزاویه به ضلع روبروی آن .
-
سینوس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) 1 - به طور کلی در هر مثلث قائم الزاویه نسبت ضلع روبروی زاویه را به وتر مثلث سینوس گویند. 2 - حفرة استخوان های پیشانی و فک اعلی .
-
کتر
فرهنگ فارسی معین
(کَ تَ) (اِ.)افزاری است که برای توده کردن خاک و تقسیم آن به تپه های کوچک یا پشته ها به کار رود. بدین ترتیب که دو مرد روبروی هم می ایستند و کتر را به پس و پیش می کشند.
-
استقبال
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) به پیشواز کسی رفتن . 2 - (اِمص .) پیشواز، پذیره . 3 - (ص .) آینده . 4 - روبروی هم قرار گرفتن دو ستاره . 5 - اینکه شاعری شعر در وزن و قافیة شعر شاعرِ دیگری بگوید.
-
وتر
فرهنگ فارسی معین
(وَ تَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - زه کمان . ج . اوتار. 2 - زه یا سیم ساز. 3 - خطی است که دایره را به دو قسمت نامساوی تقسیم کند. 4 - ضلع روبروی زاویة قائمه مثلث . 5 - زردپی .