کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روا کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فرمان روا
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ) (ص مر.) حاکم .
-
جستوجو در متن
-
تنجز
فرهنگ فارسی معین
(تَ نَ جُّ) [ ع . ] (مص م .) روا کردن ، خواستار روا کردن حاجت شدن .
-
برتاختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص ل .) روا شدن ، روا کردن .
-
تجویز
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) روا شمردن ، روا کردن .
-
تحلیل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - حل کردن ، تجزیه کردن . 2 - روا شمردن ، حلال کردن .
-
اسعاف
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) برآوردن ، روا کردن (حاجت و مانند آن ).
-
تنجیز
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) روا کردن ، رو - گردانیدن .
-
اثم
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] ( اِ.) 1 - گناه ، خطا. 2 - کاری که کردن آن روا نباشد.
-
حاجت روایی
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ) [ ع - فا . ] (حامص .) 1 - برآمدن حاجت . 2 - برآوردن حاجت ، روا کردن حاجت .
-
اباحت
فرهنگ فارسی معین
(اِ حَ) [ ع . اباحة ] (مص م .) 1 - حلال کردن ، روا دانستن . 2 - جایز. 3 - به تکلیف اعتقادی نداشتن و انجام محّرمات را جایز دانستن .
-
برآمدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. مَ دَ) (مص ل .) 1 - بالا آمدن . 2 - طلوع کردن . 3 - طول کشیدن . 4 - بالغ شدن . 5 - روا شدن . 6 - حاصل شدن 7 - گذشتن . 8 - توان مقابله و رویارویی داشتن .