کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رنگ کاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ساده رنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ) (ص مر.) بی رنگ ، پاکیزه .
-
شب رنگ
فرهنگ فارسی معین
(شَ. رَ) (ص مر.) 1 - دارای رنگ تیره . 2 - اسب تیره رنگ . 3 - (اِ.) سنگی است سیاه .
-
هفت رنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ) 1 - (اِمر.) از قدیم هفت رنگ را از میان رنگ ها اصلی دانسته اند (سبح الوان ) و آن ها عبارتند از: الف - به قولی : سیاه ، خاکی (خاکستری )، سرخ ، زرد، سفید، کبود، زنگاری . ب - و به قولی : زرد، آبی ، نارنجی ، سرخ ، بنفش ، سبز، نیلگون . ضح - قدما...
-
آب و رنگ
فرهنگ فارسی معین
(بُ رَ) 1 - (اِمر.) پرده ای که با آب و رنگ نقاشی شده باشد. 2 - (ص مر.) (کن .) شادابی چهره .
-
با آب و رنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ رَ) (ص مر.) 1 - گلگون . 2 - زیبا و قشنگ .
-
جستوجو در متن
-
اخرا
فرهنگ فارسی معین
( اُ) [ یو. ] ( اِ.) یک نوع خاک رس به رنگ های مختلف زرد، نارنجی ، قرمز، قهوه ای که آن را در نقاشی و رنگ کاری به کار می برند.
-
کمیت
فرهنگ فارسی معین
(کُ مَ یا مِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - اسب سرخ رنگ که به سیاهی زند. ؛ ~ کسی لنگ بودن در انجام کاری کم مایه و ناتوان بودن . 2 - شراب لعل انگوری که به سیاهی می زند.
-
زاماسکه
فرهنگ فارسی معین
(کِ) [ روس . ] (اِ.) ماده ای که قبل از رنگ کاری در، پنجره ، میز و غیره ترتیب دهند تا به وسیلة آن ناهمواری آن شی ء را برطرف کنند و سپس آن را رنگ نمایند. این ماده در نگه داری شیشه های عمارت و الصاق آن ها ب ه پنجره نیز به کار می رود. زامبوسکه و زاموسقه ...
-
یسر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) 1 - درخت محلب (آلبالوی تلخ ) را گویند که از چوب آن سابقاً جهت ساختن مسواک برای شست و شوی دندان ها استفاده می کردند. 2 - چوب درخت بان را گویند که چون محکم و تیره رنگ و معطر است از آن جهت ساختن تسبیح و در منبت کاری استفاده می کنند.
-
فوویسم
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) مکتب گروهی از نقاشان فرانسوی که در آثار خود دورگیری های زمخت و رنگ های تند و نامتعارف و شکل های ساده شده به کار می بردند و از سه بُعد نمایی و سایه روشن کاری پرهیز می جستند.