کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رمیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رمیدن
فرهنگ فارسی معین
(رَ دَ) (مص ل .) 1 - ترسیدن و گریختن . 2 - نفرت داشتن .
-
جستوجو در متن
-
رمش
فرهنگ فارسی معین
(رَ مِ) (اِمص .) رمیدن ، ترس .
-
شرور
فرهنگ فارسی معین
(شُ) [ ع . ] (مص ل .) رمیدن .
-
تناد
فرهنگ فارسی معین
(تَ دّ) [ ع . ] (مص ل .) از یکدیگر رمیدن ، پراکنده شدن .
-
شم
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (مص ل .) 1 - رمیدن . 2 - آشفته شدن .
-
نفار
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ ع . ] (مص ل .) رمیدن ، دور شدن .
-
تنفر
فرهنگ فارسی معین
(تَ نَ فُّ) [ ع . ] (مص ل .) نفرت داشتن ، رمیدن ، بیزار بودن .
-
توریدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) 1 - شرمنده گردیدن . 2 - رمیدن .
-
چلیدن
فرهنگ فارسی معین
(چَ دَ) (مص ل .) 1 - روان شدن . 2 - رمیدن .
-
آلیز
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) 1 - جفتک ، جفته ، لگد. 2 - جَست و خیز. 3 - رم ، رمیدن .
-
استیحاش
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .)دلتنگ شدن . 2 - وحشت یافتن . 3 - رمیدن . 4 - (اِمص .) وحشت .
-
انزجار
فرهنگ فارسی معین
(اِ ز ِ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) دوری کردن ، رمیدن . 2 - بیزار بودن ، 3 - (اِمص .) رمیدگی ، نفرت .
-
توحش
فرهنگ فارسی معین
(تَ وَ حُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - وحشی گردیدن . 2 - ترسیدن ، رمیدن .
-
سهستن
فرهنگ فارسی معین
(سَ هِ تَ) [ په . ] (مص ل .) 1 - نمایان شدن ، ظاهرشدن . 2 - نگریستن . 3 - ترسیدن ، رمیدن .