کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رمنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نافر
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ ع . ] (اِفا.) رمنده ، نفرت دارنده .
-
متشرد
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ شَّ رِ) [ ع . ] (اِفا.) رمنده .
-
شرود
فرهنگ فارسی معین
(شَ) [ ع . ] (ص .) رمنده ، رم کننده ؛ ج . شُرُد.
-
نفور
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (ص .) رمنده ، دور شونده ، نفرت کننده .
-
مستنفر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ فِ) [ ع . ] (اِفا.) رم کننده ، رمنده . ج . مستنفرین .
-
شمان
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (ص فا.) 1 - هراسان و بانگ کننده . 2 - رمنده . 3 - آشفته ، پریشان .
-
شمنده
فرهنگ فارسی معین
(شَ مَ دِ) (ص فا.) 1 - رمنده ، ترسنده . 2 - بیهوش شونده . 3 - آشفته شونده .