کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رمل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رمل
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] 1 - (مص م .) حصیر بافتن . 2 - بحری از نوزده بحر شعر مبتنی بر تکرار شش یا هشت بار فاعلاتن در هر بیت . 3 - بحر شانزدهم از اصول موسیقی قدیم .
-
رمل
فرهنگ فارسی معین
(رَ مْ) [ ع . ] (اِ.) 1 - شن ، ریگ نرم . 2 - فنی برای پیشگویی و طالع بینی .
-
رمل
فرهنگ فارسی معین
(رَ مَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - باران کم . 2 - فزونی ، زیادی .
-
جستوجو در متن
-
رمال
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] (اِ.) جِ رمل . 1 - ریگ ها. 2 - ریگستان ها.
-
منکوس
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) نگونسار شده ، سرنگون . 2 - (اِ.) شکلی است از اشکال رمل .
-
کوسه
فرهنگ فارسی معین
(س ) (ص .) 1 - مردی که ریش نداشته باشد. 2 - شکل پنجم از اشکال رمل ، فرح .
-
دنبه
فرهنگ فارسی معین
(دُ بِ) (اِ.) 1 - دمبه ، جزیی از بدن گوسفند که به جای دم در انتهای خلفی تنة او آویخته و محتوی چربی است . 2 - پیه ، چربی . ؛ ~گذار کردن نوعی رَمل و جادو برای از میان برداشتن یا آسیب رساندن به کسی . با دُنبه آدمکی درست می کردند و با نیت آسیب رساندن ب...