کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رمح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رمح
فرهنگ فارسی معین
(رُ مْ) [ ع . ] (اِ.) نیزه .
-
واژههای همآوا
-
رمه
فرهنگ فارسی معین
(رَ مِ) [ په . ] (اِ.) 1 - گلة گاو و گوسفند و اسب . 2 - گروه مردم .
-
رمه
فرهنگ فارسی معین
(رِ مِّ یا مَُ) [ ع . رمة ] (اِ.) 1 - استخوان پوسیده . 2 - مورچة پردار. 3 - کرمک چوب - خوار. 4 - خاک نمناک . 5 - مغز استخوان .
-
رمه
فرهنگ فارسی معین
(رُ مَّ) [ ع . رمة ] (اِ.) 1 - پارة رسن پوسیده ، ریسمان پاره . 2 - پیشانی .
-
جستوجو در متن
-
بیغال
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) نیزه ، رمح .
-
رماح
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] (اِ.) جِ رمح ؛ نیزه ها.