کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رقص کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دست
فرهنگ فارسی معین
افشاندن ( ~. اَ دَ) (مص ل .) 1 - رقص و پایکوبی کردن .2 - صرفنظر کردن ، دست برداشتن .
-
ترقص
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ قُّ) [ ع . ] (مص ل .) رقصیدن ، رقص کردن .
-
رقصیدن
فرهنگ فارسی معین
(رَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) پای کوفتن ، رقص کردن .
-
شلنگ
فرهنگ فارسی معین
(شَ لَ) (اِ.) 1 - گام بلند. 2 - نوعی جست و خیز با گام های بلند به هنگام راه رفتن . ؛ ~تخته انداختن الف - با حرکات بی قاعده و مستانه بالا و پایین جستن ، رقص شتری کردن . ب - ول گشتن و همه جا رفتن .