کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رقص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رقص
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .)جنبیدن . 2 - حرکاتی موزون همراه آهنگ موسیقی اجرا کردن ؛ پای کوفتن . 3 - (اِمص .) پایکوبی . ؛ خوش ~ی خوش خدمتی تا حد شتابزدگی چاپلوسانه .
-
جستوجو در متن
-
دانسینگ
فرهنگ فارسی معین
(نْ) [ فر. ] (اِ.) مجلس رقص ، جای رقص دسته جمعی .
-
سامبا
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) رقص پر شور و پرتحرک برگرفته از رقص محلی برزیل .
-
پای بازی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) رقص ، پایکوبی .
-
دانس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) رقص .
-
وشت
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) رقص ، پای کوبی .
-
پنجک
فرهنگ فارسی معین
(پَ جَ) (اِ.) = پنجه : 1 - پنجه دزدیده . 2 - نوعی رقص ، رقص دستبند، فنجگان ، چوپی .
-
چغانه
فرهنگ فارسی معین
(چَ نِ) (اِ.) از سازهای ضربی و آن کدوی خشکی بود که درون آن را سنگریزه می ریختند و هنگام رقص و پایکوبی متناسب با وزن رقص آن را تکان می دادند.
-
والس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) 1 - نوعی رقص آرام دو نفره . 2 - موسیقی سه ضربی مخصوص این رقص .
-
کاچول
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) حرکت و جنبش سرین هنگام رقص .
-
باباکرم
فرهنگ فارسی معین
(کَ رَ) [ فا - ع . ] (اِ.) نوعی رقص ایرانی .
-
پای برآوردن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. وَ دَ) (مص ل .) پایکوبی ، رقص .
-
پیست
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) میدانی برای ورزش ، رقص و غیره .
-
تانگو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ اسپا. ] (اِ.) نامی از رقص های آرام دونفره .