کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رفعت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رفعت
فرهنگ فارسی معین
(رَ عَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بلندمرتبه شدن . 2 - (اِمص .) والایی ، بزرگواری .
-
واژههای همآوا
-
رفات
فرهنگ فارسی معین
(رُ) [ ع . ] (اِ.) پوسیده ، شکسته .
-
جستوجو در متن
-
علی
فرهنگ فارسی معین
(عُ لا) [ ع . ] (اِ.) شرف ، رفعت ، بزرگواری .
-
سناء
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - روشنایی ، فروغ . 2 - بلندی ، رفعت .
-
معلات
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . معلاة ] (اِ.) بزرگی ، شرف و رفعت . ج . معالی .
-
استعلاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) برتری جستن . 2 - بزرگوار شدن . 3 - (اِمص .) بلندی ، رفعت .
-
سمو
فرهنگ فارسی معین
(سُ مُ وّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بلند شدن ، بلندی یافتن . 2 - (اِمص .) بلندی ، رفعت .
-
علیه
فرهنگ فارسی معین
(عَ لِ یَّ) [ ع . علیة ] (ص .) مؤنث علی ؛ بلند مرتبه ، ارجمند، از اهل رفعت و شرف .