کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رفتن واوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آب رفتن
فرهنگ فارسی معین
(رَ تَ) (مص ل .) 1 - کوتاه شدن جامه در اثر شستن . 2 - بی آبرو شدن .
-
پیش رفتن
فرهنگ فارسی معین
(رَ تَ) (مص ل .) نزدیک رفتن .
-
جوال رفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ تَ) (مص ل .) با کسی مقابله و معارضه کردن و از پسش برآمدن .
-
حاشیه رفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) از موضوع اصلی خارج شدن .
-
ددر رفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ تَ) (مص ل .) 1 - بیرون رفتن . 2 - (عا.) خروج زنی بدکار به منظوری نامشروع .
-
طفره رفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) شاخه خالی کردن .
-
ور رفتن
فرهنگ فارسی معین
(وَ. رَ تَ) (مص ل .) بازی بازی کردن ، با چیزی خود را مشغول کردن .
-
فراخ رفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ تَ) (مص ل .) با شتاب رفتن ، به عجله رفتن .
-
فراز رفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ تَ) (مص ل .) نزدیک رفتن .
-
کش رفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ تَ) (مص م .) (عا.) دزدیدن ، ربودن .
-
کف رفتن
فرهنگ فارسی معین
(کَ. رَ تَ) (مص م .) دزدیدن ، با تردستی ربودن .
-
کلنجار رفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ تَ) (مص ل .) (عا.) ور رفتن ، سر و کله زدن .
-
از جا در رفتن
فرهنگ فارسی معین
( اَ. دَ. رَ تَ)(مص ل .) خشمگین شدن ، عصبانی شدن .
-
از دست رفتن
فرهنگ فارسی معین
(اَ. دَ. رَ) (مص ل .) 1 - مردن ، هلاک شدن . 2 - بی اختیار شدن .
-
از سر رای رفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ رِ رَ. رَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .)بی تدبیری کردن ، تفکر را رها کردن .