کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رشد( ) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رشد
فرهنگ فارسی معین
(رُ شْ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) به راه راست رفتن ، هدایت شدن . 2 - بالیدن ، نمو کردن . 3 - (اِمص .) نمو، ترقی .
-
رشد
فرهنگ فارسی معین
(رَ شَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) هدایت داشتن ، به راه راست شدن . 2 - (اِمص .) هدایت . مق . گمراهی ، ضلال .
-
جستوجو در متن
-
رویانیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) رشد دادن .
-
استخوان ترکاندن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تِ دَ) (مص ل .) رشد کردن ، بزرگ شدن .
-
بالیده
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (ص مف .) نمو کرده ، رشد یافته .
-
پرورش کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ)(مص ل .) رشد کردن ، پرورش یافتن .
-
روییدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) ن مو کردن ، رشد کردن .
-
نامی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا.) رشد کننده ، نمو کننده .
-
قد کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(قَ. کِ دَ) (مص ل .) بزرگ شدن ، رشد کردن .
-
گوالیدن
فرهنگ فارسی معین
(گُ دَ) (مص ل .) رشد کردن ، بالیدن .
-
بالیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) 1 - رشد و نمو کردن . 2 - فخر کردن .
-
پر دادن
فرهنگ فارسی معین
(پَ. دَ) (مص ل .) 1 - به کسی قوتِ قلب دادن . 2 - به کسی موقعیت رشد دادن .
-
پیشرفت
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (مص مر.) 1 - پیش رفتن ، جلوتر رفتن . 2 - ترقی ، رشد.
-
پیشرفته
فرهنگ فارسی معین
(رَ تِ) (ص مف .) 1 - پیشین ، مقدم . 2 - عالی ، رشد کرده .