کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رشتهفرنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رشته فرنگی
فرهنگ فارسی معین
( ~. فَ رَ) (اِمر.) ماکارونی .
-
فرنگی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص نسب .) منسوب به فرنگ ، اروپایی .
-
رشته
فرهنگ فارسی معین
(رِ تِ) (ص مف .) 1 - تافته تابیده شده . 2 - (اِ.) ریسمان . 3 - تار، نخ . 4 - فرقه ، سلسله . ؛ ~ها را پنبه کردن کنایه از: نتیجه و حاصل کاری را از میان بردن .
-
فرنگی مآب
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مَ) [ فر - ع . ] (ص مر.) کسی که به آداب اروپاییان رفتار می کند، متجدد.
-
کلاه فرنگی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . فَ رَ) (اِمر.) اتاقی معمولاً گرد (شش لوزی یا هشت گوش ) که گرداگرد آن دارای درها یا پنجره هایی به سوی فضای آزاد و سقف آن از هر سو دارای سایبانی پیش آمده است .
-
گوجه فرنگی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . فَ رَ) (اِ.) گیاه علفی از تیرة بادنجانیان ، میوة آن کروی ، سرخ و گوشت دار و خوراکی است .
-
رشته پلو
فرهنگ فارسی معین
( ~. پُ) (اِمر.) نوعی پلو که در آن رشته ، گوشت و گاه کشمش یا خرمای سرخ کرده می ریزند.
-
جستوجو در متن
-
ورمیشل
فرهنگ فارسی معین
(وِ) [ فر. ] (اِ.) نوعی خمیراک رشته مانند با قطر کم و طول زیاد، رشته فرنگی . (فره ).